ریحانهریحانه، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

دخترهای مامانی،عسلهای بابایی...

دایی محمدرضا گلم

ریحانه جونم یه دایی داشتی که به قول خاله کوثر فرشته ها بردنش پیش خودشون بعضی روزا دل مامان باران براش خیلی تنگ میشه و تنها دلخوشیش اینه که مطمئنه پیش خدا جاش بهتر از پیش ماست وای نمیدونی چقدر عاشق مامان معصومه بود نگاه حسرت بارش موقع رفتن از خونه به بهزیستی هیچ وقت فراموشم نمیشه هرچند هیچ کس از سکوت طولانی ما فریاد درد نبودنش پیش ما رو نخوند ولی ما هیچ وقت فراموشش نکردیم . همیشه فکر میکنم روح ازادش پیش مامان معصومه است .حالا بزرگتر که بشی میبرمت پیشش بهشت زهرا اینم عکس خونه دایی محمد رضا که رفته پیش خدا شایدم بهشتش قشنگتر باشه اینم عکسش           ...
21 دی 1390

ریحانه و لوله اکسیژن

  بعد 22 ساعت لوله اکسیژن رو از م برداشتن همه دهنم زخم شده بود و خشکی زده بود نمیتونستم خوب نفس بکشم با هر دم کل قفسه سینم میرفت پایین تازه کلی ترشح چرکی هم ریه هام داشت. ولی حالم از روز اول بهتر بود هرچند هنوز نمیتونم چشامو وا کنم. و همش ناله میکنم. ...
13 دی 1390

بدون عنوان

ریحانه جون به خاطر پراکلامپسی مامانش هفته34 بارداری   در بیمارستان  خاتم الانبیا به دنیا اومد دکترش خانم شیرین قاضی زاده بود 22 روز توی بیمارستان بستری بود روزهای اول حالش اصلا خوب نبود دکترها اصلا امیدوار نبودن ماهم به روی خودمون نیاوردیمو توکل کردیم به خدا الان 5 ماهشه موقع تولد1600 بود الان 5 کیلو شده.... ...
10 دی 1390